شنبه، خرداد ۲۲، ۱۳۸۹

به پیش رو و قدم در نور آرامش دل گذار

«دیگر سایه بر تو چیره آمد
به پیش رو و قدم در نور آرامش دل گذار*»

اگر گم گشته ای و ندانی کجائی
گوش فراده که معشوق
به تو می گوید: من توام.

تو نام خویش از یاد خواهی برد
و ندانی از کجائی
فقط خواهی دانست که
تو هیچ نیستی، پیدا شده
نه به توسطِ آن که
برخود می بالد، و بر می شمارد
بسیار کسانی را که 
نجات داده است.

بلکه به توسط فرد یکتائی
که تو را هیچ چیز نگوید
و نهانی هدایت کند
به سرچشمه محبتش.

گل خونفامی را می افکند
کسی به جانب قلب تو:
که نشانی باشد از[رنجِ]
هجران تو که اینک فراموش شده.

«هربرت میسن»
* دیوان اشعار حلاج