جمعه، آبان ۰۳، ۱۳۹۲

عاقلان خوشه چین از سر لیلی غافلند، کاین کرامت نیست جز مجنون خرمن سوز را

این نفس آدمی محل شبهه و اشکال است. هرگز به هیچ وجه نتوان ازو شبهه و اشکال رابردن مگر که عاشق شود. بعد از آن درو شبهه و اشکال نماند که حُبُّک الشَّییَ یُعمِی وَ یُصِمُّ.
ابلیس چون آدم رو سجود نکرد و مخالفت امر کرد گفت خَلَقتَنِی مِن نَارٍ وَ خَلَقتُهُ مِن طِینٍ. ذات من از نار است و ذات او از طین، چون شاید که عالم ادنی را سجود کند؟ چون ابلیس را به این جرم و مقابلگی نمودن و با خدا جدال کردن لعنت کرد و دور کرد، گفت «یا رب آه! همه تو کردی و فتنه تو بود؛ مرا لعنت می کنی و دور می کنی؟»
و چون آدم گناه کرد حق تعالی آدم را از بهشت بیرون کرد. حق تعالی به آدم گفت که «ای آدم چون من بر تو گرفتم و بر آن گناه که کردی زجر دادم چرا با من بحث نکردی؟ آخر تو را حجت بود، نمی گفتی که همه از توست و تو کردی؛ هر چه تو خواهی در عالم آن شود و هر چه نخواهی هرگز نشود. اینچنین حجّتِ راستِ مبینِ واقع داشتی، چرا نگفتی؟»
گفت «یا رب، می دانستم الّا ترک ادب نکردم در حضرت تو و عشق نگذاشت که مواخذه کنم.»
فیه مافیه
دل نوشت: آدمیزاد تنهاتر از اونیه که فکر میکنه... درد منم....  درد را از هر طرف بخوانی درد است...

سه‌شنبه، مهر ۳۰، ۱۳۹۲

...

بسيار براي تو نوشتم غم خود را
بسيار مرا نامه، ولي نامه بري نيست...

پنجشنبه، مهر ۲۵، ۱۳۹۲

اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنـا رُقَيَّةَ...

ندیم و مطرب و ساقی همه اوست
خیال آب و گل در ره بهانه...
شرح: در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود...
پی نوشت: ربط عنوان و متن و شرح و آوازش، بماند... 

خوشبخت کلافی که سری داشته باشد

باید که ز داغم خبری داشته باشد
هر مرد که با خود جگری داشته باشد

حالم چو دلیریست که از بخت بد خویش 
در لشکر دشمن پسری داشته باشد

حالم چو درختی ست که یک شاخه نااهل 
بازیچه ی دست تبری داشته باشد

سخت است پیمبر شده باشی و ببینی 
فرزند تو دین دگری داشته باشد

آویخته از گردن من شاه کلیدی 
این کاخ کهن، بی که دری داشته باشد

سردرگمی ام داد گره در گره اندوه 
خوشبخت کلافی که سری داشته باشد ...

حسین جنتی

پنجشنبه، مهر ۱۸، ۱۳۹۲

تا در قفس بال و پر خویش اسیرست، بیگانه پرواز بود مرغ هوایی....

معنی تفویض کار به خداوند در سه چیز است: در دین، در قسمت، در حساب خلق. تفویض در دین، آن است که با ساخت خدا نیامیزی و چنانکه اوست بسازی. تفویض در قسمت، آن است که به بهانه دعا، با حکم و فرمان او معارضه نکنی. و تفویض در حساب خلق، آن است که اگر از آنان بدی ای بینی، آنرا شقاوت نشمری و بترسی. اگر ایشان را بر نیکی دیدی، آنرا سعادت شمری، و امیدوار شوی.
«منازل السائرین»

چهارشنبه، مهر ۱۰، ۱۳۹۲

و الله ما راینا حبا بلا ملامه

پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا
فی بعدها عذاب فی قربها السلامه

گفتم ملامت آید گر گرد دوست گردم
و الله ما راینا حبا بلا ملامه
...
دل نوشت: خوب که نگاه می کنم به گمانم بی تابی ها و دلتنگی هایم نشان بی نشان اند که کار از کار گذشت... صیاد کار خودش را کرد... 
پی نوشت: اگر بگوییم حب خدا محبت های دیگر را از بین می برد درست است، اما درست تر آن است که محبت های دیگر در سایه حب خدا جان می گیرد و روح پیدا می کند و انسان سراسر رحمت و محبت می شود و فاش بگویم هیچ کس جز آن که دل به خدا سپرده است رسم دوست داشتن نمی داند...
سید مرتضی آوینی

سه‌شنبه، مهر ۰۹، ۱۳۹۲

خودزنی...

علم می گوید ماهی بخاطر دور شدن از آب، به دلایل طبیعی می میرد. اما هر کس یک بار بالا و پایین پریدن ماهی را دیده باشد تصدیق می کند که ماهی از بی آبی به دلیل طبیعی نمی میرد.
ماهی بخاطر آب خودش را می کشد...
«ارمیا»
کار نوشت: برای کسی بمیر که برات تب کنه و همیشه حد همه چیز رو نگه دار....گاهی آدم اونقدر دچار محبت میشه که محبوب فراموشش میشه! گاهی اونقدر دچار توهم محبت میشه که حتی خودش رو هم به پای وسیله، و نه هدف، فدا می کنه....