مامان یه چیزی از یه کسی گفت چشام چهار تا شد
به ولای علی اگه تو از این خبط ها کنی 
« وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى »
درباره من
- باران
- من را هنوز اگرچه نشناخته ام و هر روز ابعاد جدیدی از این موجود پیچیده برایم روشن می شود، آنهم با دنیایی از ابهام در محدوده شناختیِ کوچک و با دخالت های خودآگاه و ناخودآگاه پر رمز و رازش، اما امیدوارم همان باشد که تو می خواستی، همان شود که تو می خواهی...
یادداشتهای پیشین
-
▼
2010
(322)
-
▼
ژوئیهٔ
(32)
- الهی به امید تو
- قدر این مرتبه نشناخته ای یعنی چه...
- دعا
- آستانه ها
- بیان
- گبر و ترسا و مسلمان هر کسی در دین خویش، قبله ای دا...
- مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
- لطفااااااااااااا عکسهای وبلاگمو بهم برگردونید :'( ...
- التماس دعا!
- ...A new day has come
- هر آن ناظر که منظوری ندارد، چراغ دولتش نوری ندارد
- منتظرم
- وِر ایز مای نام زد؟
- بی عرضه؟!
- إِلَهِي لَوْ أَرَدْتَ هَوَانِي لَمْ تَهْدِنِي وَ ل...
- فغان که در طلب گنج نامه مقصود، شدم خراب جهانی ز غم...
- همه آروزهای قشنگم مال تو، فقط اعتمادم رو بهم برگرد...
- بازیگر
- یا قدیم الحسان بحق الحسین...
- خسته ام از این کویر
- تور یکروزه
- امید به رجا...
- کابوس تعطیلات
- اقرا بسم ربّک الذّی خلق
- منت خدای را که نیم شرمسار دوست
- السلام علیک یا موسی ابن جعفر(ع)
- از جای جراحت نتوان برد نشان را
- *To find yourself, think for yourself
- اصلا نمی تونم تصور کنم بدون موسیقی زندگی چه رنگی م...
- نابخشودنی
- جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت، دست در حلقه آن زل...
- اینقدر هست که تغییر قضا نتوان کرد
-
▼
ژوئیهٔ
(32)
پست‌ها
