خوب
دیروز تو کلاس زبانم همه فهمیدم من دارم خل وضع می شم! از هر طرف که می رفتیم من می رسیدم به رویا...
می دونی
تو این مدت هزار بار پیش اومد که خواستم همه چی رو رها کنم
با دلایل محکم و مستدل
هزار بار
هر بار نشد، نذاشت، نذاشتی
همش دارم با خودم فکر می کنم چرا حالا
بدون دلیل
کاش می شد من نگم چرا
رسم اول عاشقی بی چرایی و قبول بی چون بی دلیلیه
چرا هنوز یاد نگرفتم من این چیزا رو؟!