دوشنبه، مهر ۱۲، ۱۳۸۹

دوست دارم

 

دوست دارم بنویسم که دوست دارم بنویسم اما نوشتنم نمیاد! دوست دارم خط خطی کنم، دوست دارم هر کاری دوست دارم کنم! دوست دارم بقیه به دوست داشتنم احترام بگذارن، دوست دارم حتی کسی رو که دوستم نداره دوست داشته باشم، دوست دارم با یه فریاااااد بی صدای بلند از خدا معذرت خواهی کنم، دوست دارم محکم بغلش کنم و بخاطر همه حماقت ها و بدی ها و عهد شکستن هام های های تو بغلش گریه کنم و تا بلدم و می تونم خودمو لوس کنم براش، دوست دارم لری با خدا حرف بزنم اصلا عین اون داستان معروف موسی و شبان. دوست دارم هر چی و هر کی دوست دارم رو بدم که اون دوستم داشته باشه. دوست دارم طعم دوست داشتنش رو با همه وجودم حس کنم. دوست دارم رضا بشه به من و من راضی به او...