مدتیه فکر رفتن افتاده تو جونم، هم تو دلم ازش فرار می کنم و هم تو تنهایی هام به جبران همه دلگیری ها بهش پناه می برم
دستم از همه جا کوتاهه و دلم بی تاب
شاید این تنها راه باشه برا رهایی از دست دل و عقل
برای گم شدن! برای فرار از خودم
خسته ام، خیلی خسته
« وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى »