خدايا چنانم ترسان خودت كن كه گويا مى بينمت و به پرهيزكارى از خويش خوشبختم گردان و به واسطه نافرمانيت بدبختم مكن و در سـرنـوشـت خود خير برايم مقدر كن و مقدراتت را برايم مبارك گردان تا چنان نباشم كه تعجيل آنچه را تـو پـس انـداخته اى بخواهم و نه تاءخير آنچه را تو پيش انداخته اى
خدايا قرار ده بى نيازى در نفس من و يقين در دلم و اخلاص در كردارم و روشنى در ديده ام و بينايى در ديـنـم ذخيره ام در سختى اى رفيق و همدمم در تنهايى اى فريادرس من در گرفتارى
اى ولى من در نعمتم اى معبود من و معبود پدرانم ابراهيم و اسمعيل و (معبود) اسحاق و يعقوب و پروردگار جـبـرئيـل و مـيـكـائيـل و اسـرافـيـل و پـروردگـار مـحـمـد خـاتـم پـيـمـبـران و آل بـرگـزيـده اش و فـروفـرسـتـنـده تـورات و انـجـيـل و زبـور و قـرآن و نازل كننده كهيعص و طه و يس
تويى پناه من هنگامى كه درمانده ام كنند راهها با همه وسعتى كه دارند و زمين بر من تنگ گيرد با همه پهناوريش و اگر نبود رحمت تو بـطور حتم من هلاك شده بودم و تويى ناديده گير لغزشم و اگر پرده پوشى تو نبود مسلما مـن از رسـواشـدگـان بودم اى كه مخصوص كرده خود را به بلندى و برترى و مى دانی حركت چشمها و آنچه را سينه ها پنهان كنند و حوادثى كه در كمون زمانها و روزگارها است
من اى معبودم كسى هستم كه به گناهانم اعتراف دارم پس آنها را بيامرز و اين منم كه بد كردم اين منم كه خطا كردم اين منم كه به بدى همت گماشتم اين منم كه نادانى كردم اين منم كه غفلت ورزيدم اين منم كه فراموش كردم اين منم كه به غيراعتماد كردم اين منم كـه بـه كـاربـد تـعمّد كردم اين منم كه وعده دادم واين منم كه خلف وعده كردم اين منم كه پيمان شكنى كردم اين منم كه به بدى اقراركردم ايـن مـنـم كـه بـه نـعـمـت تـو بـر خـود و در پـيـش خـود اعـتراف دارم و با گناهانم بسويت بازگشته ام پس آنها را بيامرز اى كـه زيـانش نرساند گناهان بندگان و از اطاعت ايشان بى نيازى
«بخشی از دعای عرفه»