شنبه، مرداد ۲۶، ۱۳۹۲

ترک آسایش گرفتیم این زمان آسوده ایم...

گر به صحرا دیگران از بهر عشرت می روند
ما به خلوت با تو ای آرام جان آسوده ایم

هر چه از دنیا و عقبی راحت و آسایش است
گر تو با ما خوش درآیی ما از آن آسوده ایم

باغبان را گو اگر در گلستان آلاله ایست
دیگری را ده که ما با دلستان آسوده ایم
...
پی نوشت: تو را به داده و نداده، تو را به خواستن و نخواستن، تو را به فراغت از داشتن و نداشتن، تو را به آرامش ات شکر...