«ای نفس آرمیده، باز گرد به سوی پروردگار خویش خشنود خشنود شده...». (فجر27 و 28)
خوشا روزی که این قفس بشکنند و این بازداشته را بازخوانند و این راه و رسم خاکیان از راه مقربان بردارند و شیطان پوشیده در صورت آدمیت بیرون شود و جوهر پادشاهی، چهره جمال بنماید و دشمن از دوست جدا شود.
خداوند در این آیه مر ناراضی را به سود خود راهی نگذاشته، پس قصد کننده را، دخول در رضا شرط است. رضا نام توقف کردن صادقانه است، جایی که بنده را توقف داده. بنده التماس نکند که پیشتر یا پستر.
طلب مزید ننماید، و تبدیل حال نخواهد. و آن از اوایل رهپیمایی است، خاصه را و از شاقّه ترین، عامه را و آن بر سه درجه است. درجه نخستین: رضای عامه است و آن رضاست به اینکه خدای، پروردگار است با نپذیرفتن بندگی هر چه پایین تر از اوست و این قطب آسیا سنگِ اسلام است و شرکِ اکبر را بزداید. و آن درست شود به سه شرط: اینکه خدای عزّ و جلّ بنده را از هر چیز محبوب تر باشد، و از هر چیز تعظیم کردنی تر، و از هر چیز شایسته تر برای طاعت.
درجه دوم: رضاست از خدای عزّ و جلّ و آیات تنزیل از همین رضا سخن گوید و آن رضاست به هر چه قضا رفته و این از اوایل رهنمودی خاصّه است. و آن درست شود به سه شرط: یکسان بودن حالات نزد بنده، فرو افتادن خصومت با خلق، خلاصی از سوال نمودن و الحاح.
درجه سوم: رضا است بر رضای خدای. آنگاه بنده نه ناخشنودی و نه خشنودی را از بهر خویش بیند. این حال او را بینگیزد به ترک تَحکُم و به بریدن اختیار و به فرو افکندن تمییز، گرچه در دوزخش برند....
«باب الرضا، منازل السائرین: خواجه عبدالله انصاری»