جمعه، اردیبهشت ۳۰، ۱۳۹۰

خدای را که مبادا دل از نشانه بیفتد

جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش
کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست

گم گشته دیار محبت کجا رود
نام حبیب هست و نشان حبیب نیست

عاشق منم که یار به حالم نظر نکرد
ای خواجه درد هست ولیکن طبیب نیست