جمعه، مهر ۰۸، ۱۳۹۰

که عشق بار گران بود و من ظلوم جهول...

من ایستاده​ام اینک به خدمتت مشغول
مرا از آن چه که خدمت قبول یا نه قبول

نه دست با تو درآویختن نه پای گریز
نه احتمال فراق و نه اختیار وصول

مرا گناه خودست ار ملامت تو برم
که عشق بار گران بود و من ظلوم جهول

طریق عشق به گفتن نمی​توان آموخت
مگر کسی که بود در طبیعتش مجبول

اسیر بند غمت را به لطف خویش بخوان
که گر به قهر برانی کجا شود مغلول
...